درگیری واعظ و قلعهنویی سرآغاز حاشیهها
اما چه فعل وانفعالاتی این بلایا را سراستقلال درآورد؟! سرمنشا همه حاشیهها از کجا نشات میگیرد؟! چرا هرکسی رفت علیه دیگری جوسازی کرد؟ موضوع به فصل هشتم برمیگردد. جایی که امیر قلعهنویی توانست استقلال را پس از 2 فصل ناکامی دوباره قهرمان لیگ برترکند. امیرفصل هشتم و درزمان مدیریت فتحا... زاده به استقلال آمد. در فصل هفتم استقلال سیزدهم شده بوده و روزهای اسفباری را با فیروز کریمی پشت سرگذاشت. به همین دلیل مدیران وقت (فتحا...زاده) بار دیگر دست روی امیرقلعهنویی گذاشتند. اوضاع در آن فصل به اندازهای ناراحت کننده بود که خیلیها آرزو میکردند ای کاش مرفاوی روی نیمکت آبیها مینشست تا لااقل استقلال سیزدهم نمیشد اما امیر که آمد همه چیز دگرگون شد و استقلال در نهایت در فصل هشتم بربام لیگ ایستاد. قهرمانی استقلال با امیر قلعهنویی درحالی اتفاق افتاد که فتح ا... زاده رفته بود و جایش را به واعظ آشتیانی داده بود اما همین جابجایی بعدها به یک درگیری بزرگ تبدیل شد و امیر قلعهنویی پس از فصل هشتم که استقلال را قهرمان کرد توسط واعظ برکنار شد. برای خیلیها سوال بود که چرا واعظ سرمربی تیم قهرمان را از کار برکنار میکند اما هرگز پاسخ این سوال داده نشد و امیر با اینکه پس از بازگشت یک قهرمانی در لیگ و یک قهرمانی در جام حذفی را برای آبیها به ارمغان آورده بود برکنار شد. از آن روز که امیر رفته سروصداها شروع شد و هر بار که مرفاوی روی نیمکت مینشست صدای قلعهنویی نیز شنیده میشد. سناریویی که برای دیگر مربیان استقلال نیز تکرارشد.
فصل نهم: امیر علیه صمد
درفصل نهم به واسطه همین تغییرات غیر منتظره امیر قلعهنویی هرگز دوست نداشت کسی غیر از خودش را روی نیمکت استقلال ببیند. او حق هم داشت. چرا مربی تیم قهرمان باید میرفت و مرفاوی جایش را میگرفت. اگرچه صمد نیز از جمله مردان محجوب باشگاه استقلال بود اما نحوه انتخاب او باعث شد تا مدتها روی سکوها فریاد امیر قلعهنویی امیرقلعهنویی شنیده بشود. اگر امیر قلعهنویی فصل نهم هم روی نیمکت استقلال مینشست که به واقع حق او بود استقلال با آن همه حاشیهها روبرو نمیشد و امیر هربار به بهانهای درباره استقلال مصاحبه نمیکرد. آنچه در فصل نهم مانع از قهرمانی استقلال شد بدون شک همین حاشیهها بود البته حسن روشن نیز هرازگاهی با مصاحبههای آنچنانی سعی میکرد خودی نشان دهد تا او نیز در ناکامی استقلال وافزایش حاشیههای این تیم تاثیر مستقیم ایفا کند. نتایج خوبی که قلعهنویی در سپاهان میگرفت نیز آن فصل فشار را علیه مرفاوی و در نهایت استقلال بیشتر کرد و حتی برتری مرفاوی در ایستگاه اول لیگ نهم مقابل امیر نیز با قهرمانی سپاهان از یاد رفت و کسی که بیشتر از این اختلافها لطمه خورد نه واعظ آشتیانی بود و نه امیر و صمد بلکه استقلال از تکرار قهرمانی خود محروم ماند. به راستی چرا واعظ آشتیانی امیر را برکنار کرد تا این حاشیهها کلید بخورد؟!
فصل دهم: صمد علیه پرویز!
فصل دهم استقلال به شکل دیگری کار خود را آغاز کرد. در این فصل استقلال مهرههای زیادی را از دست داده بود اما فتحا... زاده و امیدوار رضایی توانستند با جذب بازیکنانی همچون میداودی و مبعلی که آن روزها از همه آمادهتر بودند استقلال را زنده نگه دارند. پرویز مظلومی هم پس از سالها حکم گرفت. شاید در قدمهای اول اینطور به نظر میآمد که او انتخاب خوبی نیست اما تحلیلگران اشتباه میکردند چرا که پرویز آرام آرام توانست خود را با شرایط مربیگری در استقلال وفق دهد و به موفقیتهایی نیز دست یابد. پرویز که جای مرفاوی را گرفت این بار مصاحبههای تند مرفاوی علیه مربی استقلال آغاز شد. مرفاوی بارها و بارها علیه مظلومی که جایش را گرفته بود حرف زد اما استقلال نتایج بدی در آن فصل نگرفته بود و به همین دلیل انتقادهای صمد تا حدودی فرونشست، ضمن اینکه خود مرفاوی هم در کرمان مربیگری میکرد و حواسش چندان به این سمت نبود اما در این میان امیر که بابت آن برکناری هنوز هم ناراحت بود هرگز استقلال را رها نمیکرد و او نیز بعضی وقتها با انجام مصاحبههای آنچنانی مظلومی را تحت فشار قرار میداد. سکوها نیز در اواخر فصل به ضرر مظلومی شده بود و عامه تماشاگران نوع تفکرات پرویز را برنمیتابیدند اما به واقع استقلال آن فصل تیم خوبی بود چراکه بسیاری از بازیکنان خوب آن فصل به دلیل مدیریت ضعیف مدیران وقت از تیم رفته بودند و استقلال فرصتی نداشت تا بازیکنان بهتری بگیرند.
فصل یازدهم: سکوها علیه مظلومی
با آغاز فصل یازدهم سکوها به شکل عجیبی علیه مظلومی شد. دلیل این تغییرات کاملا هم روشن بود. عدهای همچنان معتقد بودند که این نیمکت برای قلعهنویی است و دلیلی نداشته که فصل نهم او از سوی واعظ برکنار بشود و عدهای هم نوع تفکرات مظلومی را برنمیتابیدند. امیر گاهی هم مصاحبه میکرد اما مصاحبههای امیر آنچنان حاد نبود که سکوها برای رفتن مظلومی بیتابی میکردند. گفته میشد مسبب همه این حاشیهها دوستان امیر قلعهنویی هستند یعنی کاسههای داغتر از آش! و آنها هستند که نمیخواهند مظلومی نتیجه بگیرد. استقلال هرگاه نتیجه هم نمیگرفت گروهی از مربیان و بازیکنان سابق مظلومی را تحت فشار قرار میدادند. روشن، فکری و... از جمله این افراد بودند. این بار هم استقلال به نتیجهای که مدنظرش بود نرسید. البته مصدومیت بازیکنان بزرگ هم بود اما به واقع این حاشیهها نقش بسیار پررنگی در ناکامی دوباره مظلومی داشت. پرویز این بار نتوانست استقلال را دوم هم کند. او در لیگ با استقلال به رتبه سوم یعنی پایینتر از امیر قلعهنویی رسید و با اینکه جام حذفی را هم صاحب شده بود اما مدیران حکم به بازگشت امیر قلعهنویی دادند. شاید اگر در فصل دهم یا نهم امیر به استقلال میآمد کسی خرده نمیگرفت اما حالا که مظلومی نتایج خوبی هم گرفته بود در شرایطی که مجیدی هم به یکباره از استقلال جدا شد نتایج بدی در کارنامه او دیده نمیشد اما امیر آمد تا بیش از هر چیز حاشیهسازیها دوباره ادامه یابد!
فصل دوازدهم: مجیدی، مظلومی و خانواده حجازی علیه امیر
اوج حاشیهها را در فصل دوازدهم میتوان به خوبی لمس کرد. بیشتر از فصل یازدهم و بیشتر از فصول قبل تر. لااقل در فصول گذشته یک جبهه علیه جبههای دیگر حاشیهسازی میکرد تا سپاهان با خیال آسوده قهرمان لیگ بشود! فصل دوازدهم به هفته یازدهم رسیده که استقلال پی در پی حاشیههای زیاد را در خود میبیند. انتخاب امیر قلعهنویی بهانهای شده برای اقدامهای تلافیجویانه. مجیدی، مظلومی و خانواده مرحوم حجازی مربیگری امیر قلعهنویی را در استقلال نمیپذیرند. فعل و انفعالاتی که طی فصول گذشته رخ داد در واقع مسبب حال و روزی است که طی هفتههای گذشته دیدهایم. فرهاد مجیدی پیش از آنکه با فوتبال خداحافظی کند نیز به دفعات با مصاحبههایش امیر قلعهنویی را کوبید. مظلومی هم یکی دو بار با مصاحبههای فنی خود سعی کرد امیر را تحت فشار قرار دهد. استقلال به لحاظ فنی عملکرد مطلوبی نداشته و این بهانهای است تا منتقدان راحتتر به سوی امیر یورش ببرند اما دایره مخالفان تنها به این دو جبهه ختم نمیشود. خانواده ناصر حجازی را هم باید عامل بازدارنده در جهت موفقیت امیر قلعهنویی دانست. آنها نیز هر وقت فرصت پیدا میکنند علیه امیر موضع میگیرند تا او به موفقیت دست نیابد. شاید به همین دلیل است که قلعهنویی میرود سرخاک ناصر حجازی. نمیدانیم اما هر چه هست فصل دوازدهم اوضاع بسی بدتر از فصول دیگر به نظر میرسد. شاید این بار استقلال حتی نتواند به واسطه این حاشیهها یکی از سکوهای سه گانه را هم به دست آورد؟!
نتیجه: از 3 فصل حاشیهسازی چه کسی ضرر کرد؟
از این 3 فصل حاشیهسازی چه کسی ضرر کرد؟ اساسا چه کسی مقصر کلید خوردن این حاشیهها بود؟ بدون شک اگر امیر قلعهنویی بی دلیل توسط واعظ و به خاطر آن اختلافهای شخصی برکنار نمیشد و قدری مصلحت استقلال در نظر گرفته میشد تا مصلحت افراد امروز شاهد این وضعیت نبودیم. از این 3 فصل حاشیهسازی بیش از همه استقلال و هوادارانش لطمه خوردهاند. استقلال و هوادارانی که قربانی بازیهای پشت پرده شدهاند. هر کس آمد گروهی علیهاش شورانده شدند. یک تصمیم غلط استقلال را به این روز انداخته است. یعنی هر کسی میآید دیگری علیهاش جبهه میگیرد. استقلال روزگاری تیم آرامی بود اما حالا که آرامش ندارد، حالا که خودش بر پیکر خودش خنجر میزند تیمی مثل سپاهان فرصت مییابد 3 فصل پی در پی قهرمان لیگ بشود . بعد بعضیها دنبال دلایل قهرمانیهای پی در پی سپاهان هم میگردند در حالی که مسبب همه ناکامیهای استقلال خودشان هستند. فصل دوازدهم نیز بوی قهرمانی سپاهان میآید! چون آبیها آنقدر توی سرهم میکوبند و مشغول جنگ داخلی هستند که سپاهان دوباره زیرکانه از آنها سبقت خواهد گرفت. میگویید نه اگر حاشیهها تمام نشد به لیگ نگاه کنید تا دوباره ناکامی استقلال را ببینید! آیا آبیها نمیخواهند یک بار که شده با هم متحد بشوند و دندان لق خودزنی را بکشند؟! تصمیم دشواری است اما تنها راهی که استقلال را دوباره بر بام فوتبال ایران مینشاند همین است: «اتحاد».
نظرات شما عزیزان:
|